8:00 صبح - 8:00 شب
شنبه تا پنجشنبه
کوهنوردی: به بالا و پایین رفتن به صورت پیاده از ارتفاعات طبیعی کوهنوردی گفته می شود.
تپه/ Hill: به بلندیهای با ارتفاع کمتر از ۶۰۰ متر تپه گفته می شود.
قله یا چکاد/ Summit ,Peak ,Top: بلندترین نقطه هر کوه را قله می نامند.
شکلهای یک قله: شکلهای یک چکاد میتواند به یکی از سه حالت زیر باشد:
منفرد: مانند دماوند در البرز مرکزی یا فوجییاما در ژاپن
دم ماهی: دو قله تقریبا هم ارتفاع در نزدیکی یکدیگر مانند دوخواهران در البرز مرکزی یا کوه ماچاپوچار در پاکستان
چندگانه: چند قله در نزدیکی یکدیگر مانند هفت–خوانی در البرز یا گراندژوراس در فرانسه
رشته کوه: به زنجیرهای از کوههای به هم پیوسته رشته کوه گفته می شود.
یال کوه: به محل برخورد در دامنههای شیبدار در بالاترین نقطه تماس (شیب محدب و برآمده بین ۲ دره) یال گفته می شود.
خط الرأس/ Divide: به خط اصلی و بلندترین یال بین دو قله که محل تقسیم آب باران باشد، خط الرأس گفته می شود.
گردنه کوه: پایینترین نقطه تماس بین دو کوه را گردنه می نامند.
دره کوه: محل برخورد دو دامنه شیبدار را در پایینترین نقطه تماس دره مینامند. دره معمولا محل عبور آب به صورت فصلی یا دائمی است.
خط القعر: به ژرفترین و عمیقترین نقاط بستر رودخانه یا دره خط القعر گفته می شود.
صخره: به سنگهای یکپارچه و بزرگ که صعود با یک طناب ۴۰ متری ممکن باشد صخره گفته می شود.
راه پاکوب: به مسیری که در اثر رفت و آمد کوهپیمایان و کوهنوردان ایجاد میشود پاکوب گفته می شود.
قلل ۸۰۰۰ متری/ Eight-thousander: به کوه های بالاتر از ۸۰۰۰ متر گفته می شود. ۱۴ قله اصلی بالای ۸۰۰۰ متر در جهان وجود دارد. این قلل به عنوان بلندترین کوه های جهان شناخته می شوند.
راه مالرو: به مسیرهای جهت رفت و آمد حیوانات اهلی مالرو گفته می شود.
جان پناه: مکانی به اندازه یک اتاق کوچک و بعضا متوسط در ارتفاعات کوهستانی بنا شده و بعضی از کوهپیمایان و کوهنوردان از آن جهت استراحت موقت و ضروری استفاده میکنند و دارای هیچگونه امکاناتی نیست.
پناهگاه: مکانی که دارای بنای ساختمانی متوسط تا بزرگ است و در کوهپایهها و ارتفاعات متوسط بنا شده است که کوهپیمایان و کوهنوردان از آن به عنوان محل استراحت استفاده می کنند.
قرارگاه: به پناهگاه مجهز به خدمه و امکانات اولیه، آب، برق و… قرارگاه گفته می شود.
زیگزاگ و حرکت زیگزاگی: در شیبها در جهت بالا و پایین به سمت چپ و راست حرکت میکنیم تا شیب کم شود به این شیوه پیمایش زیگزاگ گفته می شود.
تراورس: معنای تحت الفظی آن میانبر است اما تراورس یک کوه بدین مفهوم است که قله را از یک سمت صعود کرده و از سمت دیگر فرود آییم.
غالبا تراورس یک قله را برجستهترین اقدام روی یک کوه می دانند که از آن رضایت خاطری عمیق به انجام دهندگان آن دست می دهد.
شن اسکی: مسیری که در کوه دارای شن و سنگهای کوچک است و در هنگام فرود میتوان روی آن سر خورد و پایین آمد. به این شیوه حرکت شن اسکی گفته می شود.
نقاب: تودهای از برف که به وسیله باد بر بالای کوه به صورت آویزان فشرده می شود و هرآن احتمال شکسته شدن و فرو ریختن آن می رود (در سنگنوردی به بالاترین نقطه شیب معکوس) نقاب گفته می شود.
بهمن: به توده عظیم برف که در اثر فرو ریختن نقاب برفی یا ذوب شدن یا صدا در کوه بهوجود میآید بهمن گفته می شود.
ارتفاع زدگی: رقیق بودن هوا و کم رسیدن اکسیژن در ارتفاعات منجر به بیماریهایی می شود به این تغییر حالت ارتفاعزدگی گفته می شود.
برف کوری: سفیدی برف و بازتاب شدید نور خورشید باعث می شود بینایی کوهنورد بدون عینک دودی مناسب کاهش یابد.
برف چال/ پهنه برف/ Snow field: چالههای کم عمق در نواحی کوهستانی و سرزمینهای پرفراز که برف در آن انباشته شده و دارای سطحی تقریبا هموار هستند.
یخرفت/ Moraine: خرده سنگ و مواد دیگری که بر اثر عمل یخچالهای طبیعی بر جای میمانند را یخرفت گویند.
یخرفت به گونههای کناری – میانی – زمینی و پایانهای (پیشانی) تقسیم میشود.
نقاب/ Cornice: تودهای برفی که بر اثر وزش باد از بالای خط الراس یا یال جلوتر آمده باشد.
پل برفی/ Snow bridge: پل یا قوسی از برف و یخ معمولا در سطح یخچال تشکیل میشود. خطرناک بودن بعضی از آنها ممکن است به اندازه یک تله برفی باشد.
برف گیجه/ Whiteout: حالتی از گیجی که به علت ریزش شدید یا پوشش کامل برف همراه با طوفان به انسان دست میدهد و انسان نمیتواند جهت را به درستی تشخیص دهد.
آتشفشان: کوهی معمولامخروطی شکل که در اثر روی هم انباشته شدن مواد گداختهای که از روزنهای به نام دهانه آتشفشان خارج گردیده است، پدید آمده باشد. کوه دماوند یک آتشفشان خاموش است. آتشفشان خاموش فعالیتی ندارد.
باتولیت: باتولیت تودهای است از سنگهای آذرین درونی به شکل گنبد یا مخروط. وسعت این تودهها بسیار زیاد است، به طوریکه میتواند وسعتی حدود١٠٠ کیلومتر مربع و ژرفایی بین١٠ تا٣٠ کیلومتر را دربرگیرد.
کارگاه: محلی که با بستن طناب و وسایل فنی به آن و خودمان میتوانیم با اتکا به آن صعود یا فرود خود را ادامه دهیم.
هم هوایی: بهسر بردن موقت در ارتفاع بالا برای تطبیق دادن و آماده کردن بدن با ارتفاع زیاد جهت صعود یا صعودهای بعدی.
فرود/ Abseil: پایین آمدن از شیبهای تند با طناب.
صعود/ Ascent: بالاروی تا قله یک کوه، بالا رفتن از یک دیواره و مانند آن.
صعود همزمان/ Alpine fashion: حرکت همزمان دو کوهنورد در شیبهای نسبتا ساده مثلا در برف نوردی.
صعود پی در پی/ Chain climbing: صعود چند قله به دنبال یکدیگر و بدون وقفه (روی یک خط الراس یا جدا از هم) که در سالهای اخیر مورد توجه بسیار قرار گرفته است.
روش سبک بار/ Alpine style: صعود به قلههای بلند با یک حمله، یعنی با یک حرکت ممتد از پای کار و بدون برگشت به پایین برای تجدید قوا و وسایل، و بدون کارگذاری طناب یا بارگاه ثابت.
روش محاصرهای/ Siege style: روش صعود یک قله یا دیواره با رفت و برگشتهای متعدد روی مسیر و کار گذاشتن طناب ثابت و چادر در فواصل مختلف.
شناسایی/ Reconnaissance: برنامه کوهنوردی یا منطقه گردی با هدف بررسی امکان صعود یا مسیریابی.
بارگاه،چادرگاه/ Camp: محل اقامت و قرار دادن وسایل در یک برنامه کوهنوردی بزرگ.
پایگاه/ Base camp: نخستین بارگاه که در پایین کوه برقرار میشود و معمولا بزرگترین بارگاه و محل تدارکاترسانی برای بارگاه یا چادرهای بالاتر است.
شب زده/ Be Knighted: گروه یا فردی که ضمن صعود یا بازگشت به شب برخورد میکند و مجبور به شبمانی میشوند، در مقابل آن شبمانی با برنامه است.
میسر یابی/ Route finding: فن پیدا کردن راه صعود در کوه یا روی صخرههاست و از اساسیترین فنون کوهنوردی بهشمار می رود.
مسیرنما/ Topo مخفف Topographic Picture: عکس کوه یا صخره که روی آن مسیرها مشخص شدهاند.
تندآب/ Rapid: بخشی از رودخانه که دارای شیب تند و ناگهانی است. رودخانههای زیرزمینی (در غارها) نیز ممکن است دارای تندآب باشند.
باد پناه/ Leeward: سمتی از یال یا کوه که در مقابل وزش باد نیست.
دماغه/ Nose: لبه برآمده و کم و بیش عمود سنگ شبیه جرز دیوار. ممکن است فقط چند متر و یا صدها متر ارتفاع داشته باشد (مانند دماغه ال کاپیتان) سنگ-گوهای که از تنوره بیرون زده و حالتی شبیه به یک لوله توپ پیدا کرده است.
یخ/Ice: شکل جامد آب با تراکم تقریبی ۰٫۹ گرم در هر سانتی متر مکعب به گونهای که روی آب شناور میماند.یخ همچنین به شکل بلورهای کوچک مانند برف ( Snow)، تگرگ (Hall) و یخبندان (Frost) به وجود می آید.
برف/ Snow: بخار آب موجود در درجههای زیر صفر به شکل بلورهای یخ با ساختاری ظریف و پر مانند تشکیل میشوند به نام برف.
برف ممکن است به شکل بلورهای منفرد یا به صورت تکههای بزرگ که از طریق اختلاط تعداد زیادی بلور ایجاد شده بارش کند.
واریزه/ Scree: توده سست سنگ و شن در دامنه کوه یا درون دهلیزها؛ که به آنها شن اسکی هم می گویند.
تختگاه/ Plateau: قسمت صاف روی دامنه یا کمرکش کوه را گویند.
گُرده/ Arête Flank: یالهایی که شیب آنها زیاد بوده و بیشتر از مناطق سنگی و صخرهای تشکیل شده باشند، گُرده نامیده می شود.
یخچال/ Glacier: رودخانهای از توده یخ (گاهی به ضخامت ۳۰۰ متر) که از برف انباشته میشود.
شکاف یخچالی/ Crevasse: شکافی عمیق در سطح یخچال که به سبب فشار داخلی یخچال به جلو پیشروی می کند.
شکاف یخچالی یکی از خطرناکترین خطرات در کوهنوردی است. بعضی از آنها به وسیله پل برفی یا تله برفی پنهان می شوند.
یخ چاک/ Bergschrund: فضایی گشاده بین دیواره سنگی و یخچال. این فضای گشاده وقتی به وجود میآید که یخ و برف موجود در یک سیرک یخچالی به طرف جلو به حرکت در آمده و مواد آن از دیواره سیرک جدا میگردد.
تله برفی/ Snow trap: برفی ناپایدار و کم ضخامت که روی شکافهای برفی را پوشانده و در صورت گام نهادن بر روی آن میشکند.
شرپا/ Sherpa: یک شخص از یک گروه قومی به همین نام که در کوه های هیمالیا واقع شده است. همچنین یک اصطلاح عمومی که برای باربران کوهنوردی در نپال به کار برده می شود.
بیواک/ Bivouac: شبمانی در کوه را به طور کلی بیواک می گویند که می تواند به صورت برنامه ریزی شده یا برنامه ریزی نشده انجام شود. برای شبمانی از وسایلی مانند چادر کوهنوردی، کیسه بیواک، پرتالج و همچنین غاربرفی.. استفاده می شود.
لایه پایه (لایه بیس): لایه زیرین یا همان لایه بیس اولین لایهایست که در تماس مستقیم با پوست شما می باشد.
لایه عایق (مید لایر): دومین لایه که با به دام انداختن هوای مرده به تعادل دمای بدن کمک می کند لایه عایق یا میدلایر است. هوای گرم را در داخل و هوای سرد را خارج نگه می دارد.
لایه خارجی (شِل لایر): هدف این لایه محافظت شما در برابر باد، باران و برف است.
به طور کلی لباسهای ضدآب که سریع خشک میشوند، با دوام و اغلب قابل تنفس هستند به این معنی که رطوبت داخل بدن را به خارج منتقل میکند تا بدن خشک بماند.
Down clothing: یکی دیگر از لباسهای مناسب برای پوشش رویی پوشاک پَر است. این پوشاک از کُرک طبیعی پرندگانی نظیر غاز یا اردک تهیه شده، گرم و نرم، بسیار سبک و مناسب برای حفظ گرمای بدن است. از نقاط ضعف این پوشاک عدم مقاومت در برابر رطوبت است و در صورت خیس شدن کارآیی خود را از دست میدهد، به همین دلیل معمولا در محل کمپ و هنگام استراحت مورد استفاده قرار می گیرد.
WindStopper: جنس دیگری از پارچه تحت عنوان وینداستاپر وجود دارد که برای شرایط آب و هوایی سرد و بادگیر مناسب است و دارای تنفس است. جزء پوشاک سبک به حساب می آید و ضدآب نیست اما در برابر نفوذ آب تا حدی مقاوم است.
مسیر سنگی/ Rock climb: مسیری بر یک صخره که صعود آن نیاز به طناب و کاربرد مهارتهای ویژه دارد.
مانع سنگی/ Barre rocheuse: صخره یا توده سنگی پرشیب که معمولا ضمن پیش راهپیمایی با آنها برخورد می شود و دستیابی به بخشهای بالایی کوهستان را دشوار می سازد.
سنگ پیمایی/ Scrambling: با دست و پا بالا رفتن، صعود صخرههای شکسته و ساده که معمولا در آن نیاز به استفاده از طناب نیست.
شتر سواری: روش صعودی که در آن فرد پاهای خود را در دو سوی گرده یا یال بارک گذاشته و با کمک رانها و دستها به جلو می رود.
سنگ کوتاه/ Rock: سنگهای بزرگ و یکپارچه؛ تخته سنگهایی که دارای شیب تند بوده و کمتر از یک طول طناب ارتفاع دارند.
کلاهک/ Overhang: سطح سنگ یا یخی خیلی وسیع با شیب بیش از ۹۰ درجه (شیب منفی).
طاق، سقف/ Roof: چنانچه کلاهک کاملا با زمین موازی و بصورت ۱۸۰ درجه باشد کلاهک کامل یا سقف خوانده میشود و حالتی شبیه به سقف یک اطاق دارد.
طاقچه/ Ledge: محل تخت روی دیواره، جایی که میتوان روی آن ایستاد.
بزرو/ Gangway: طاقچه شیبدار در عرض یک سطح سنگی. اگر شیب آن به سمت بیرون باشد یا دیواره بالای آن شیب منفی داشته باشد رد کردن آن بسار دشوار است. بزروها را میتوان با قرار دادن یک دست و یک پا روی آن و خزیدن به بالا صعود کرد.
گیره/ Hold: برجستگی و فرورفتگیهای سنگ که با گرفتن آنها یا پا گذاشتن روی آنها از سنگ بالا می روند.
لبه: گیره بلند و باریک شکاف، شکافها بسته به اندازه، دارای نامهای مختلفی هستند. که به ترتیب اندازه: انگشتی، دستی، مشتی، بدنی، تنوره هستند.
معبر، دهلیز و تنوره: مجرا و بریدگیهای روی دیوارهها هستند.
تنوره/ Chimney: بریدگی در یک صخره که پهنتر از شکاف و بارکتر از دهلیز است، یک انسان درون آن جا شود.
پاگستری/ Bridging: باز کردن پاها و دستها و فشار دادن آنها به دیواره دو سوی تنوره یا دو سطحیها برای بالا رفتن.
منقار سنگی، برج سنگی، سوزنی یا شاخک: سنگی که به صورت برجسته از صخره بیرون زده باشد و با دیواره موازی باشد منقار سنگی نامیده می شود.
اگر این سنگ برجسته اندازه بزرگی داشته باشد سوزنی یا شاخک و اگر اندازه آن خیلی بزرگ باشد مثلا حدود ۵۰ متر برج سنگی (pinnacle) ستون سنگی که در بخشهای بالایی باریک میشود، نامیده می شود.
چاک/ Rift: دالان با دیوارههای موازی و مستقیم را چاک می گویند.
سنگ چین، منار/ Cairn: توده سنگ که برای مشخص کردن راه یا قله روی هم چیده شدهاند به عنوان سنگ چین شناخته می شوند.
گدار: کم عمقترین جای رود محل مناسب برای عبور از آب (با کفش و زاویه ۴۵ درجه) استفاده از طناب در صورت جریان تند.
کارگاه، نقطه حمایت/ Belay Point: محلی که نفر حمایت کننده از آنجا شخص صعود کننده را حمایت میکند.
فرودآزاد/ Free abseil: فرود از بالای یک کلاهک به صورتی که بدن در فضا معلق میشود را فرود آزاد می گویند.
آمفی تئاتر/ Amphitheatre: اصطلاحی که در بریتانیا بهکار میرود و به چال کوچکی اطلاق میشود که گرداگرد آن میتوان سنگنوردی کرد.
آبالاکوف/ Abalakov thread: نوعی نقطه حمایت برای فرود که به خصوص در یخنوردی و زمستان کاربرد دارد. نام دیگر آن نیز V-thread است. در کوهنوردی ما گاها به آن کارگاه آبالاکوف هم گفته می شود، اما باید توجه داشت که این یک نقطه است و برای زدن کارگاه حداقل ۲ نقطه نیاز خواهد بود.
فرود/ Abseiling: فرآیند پایین رفتن روی طناب ثابت شده در سنگنوردی یا کوهنوردی را فرود می گویند.
صعود مصنوعی/ Aid climbing: در صعود مصنوعی با استفاده از میانی ها، پله رکاب، فی فی و سایر ابزارها مسیر سنگنوردی یا دیواره ای صعود می شود. این روش تخصصی در دیواره نوردی می باشد. صعود مصنوعی خود دارای سیستم درجه بندی سختی مسیر است.
صعودآلپی/ Alpine climbing: به طور معمول به کوهنوردی فنی سبکبار صعود آلپی می گوییم. در اینجا ترکیبی از روشهای صعود ترکیبی و سنگنوردی و دیواره نوردی برای صعود به یک کوه به کار برده می شود. تعریف مشابه این واژه نیز “Alpine Style” که معادل سبک سبکبار در فارسی است. در این سبک صعود کوهنورد تجهیزاتش را در کوله پشتی حمل کرده و به صورت خود اتکا و تلاش یکباره یک روزه یا چند روزه اقدام به صعود یک مسیر فنی در کوهها می کند.
زانوی آلپی/ Alpine knee: استفاده از زانو به عنوان یک تکنیک صعود. به طور مثال می توان به لاخ کردن زانو در یک شکاف اشاره کرد.
استارت آلپی/ Alpine start: برای شروع مفید و استفاده از تمام طول روز گاها کوهنوردان در غروب یا نیمه شب صعودشان را شروع می کنند. این کار با هدف تمام کردن صعود در روشنایی روز بعدی و برخورد نکردن با تاریکی در فرود انجام می شود.
مثلث مرگ امریکایی/ American Death Triangle: این نوع کارگاه نشان دهنده یک کارگاه غلط است که باعث افزایش فشار روی مولفه ها می شود.
کارگاه/ Anchor (کارگاه سنگنوردی): کارگاه در سنگنوردی به معنای محل اتصال صعود کننده به کوه است. وظیفه اصلی کارگاه جلوگیری از سقوط می باشد. یک کارگاه سنگنوردی یک سیستم است که از نقاط اتکای جدا از هم با پیوند دادن آنها به یکدیگر ایجاد می شود تا یک نقطه اصلی به منظور متصل کردن طناب و صعودکننده ها برقرار شود. یادگیری هرچه بیشتر درباره کارگاه های سنگنوردی تاثیر بسیار زیادی در کارآیی صعود به خصوص صعودهای چندطوله و دیواره نوردی خواهد داشت.
اسندر/ Ascender: ابزار صعود روی طناب مانند یومار، تی بلاک، راپمن…
بک کلیپ/ Back-Clipping: یک اشتباه بالقوه خطرناک که می تواند هنگام صعود سرطناب رخ دهد. در حالت بک کلیپ طناب به جای اینکه از زیر کارابین میانی وارد شده و از روی آن خارج شود، برعکس قرار می گیرد. در این حالت در زمان سقوط امکان خارج شدن طناب از کارابین کوییک دراو به شدت افزایش خواهد یافت.
بک استپ/ Back-step: یک تکنیک سنگنوردی است که به معنای پاگذاشتن روی یک گیره به روش بیرون پا و چرخاندن باسن به سمت سنگ برای نزدیک شدن بیشتر به دیواره می باشد.
حمایت/ BELAY: حمایت کردن به معنای کنترل طناب یک صعود کننده به منظور جلوگیری از سقوط وی است. این معمولا شامل استفاده از ابزار می شود. البته تکنیک های اولیه حمایت روی بدن یا با ایجاد اصطکاک با اجسام بوده است.
ابزار حمایت/ Belay device: ابزار حمایت وسیله ای مکانیکی است که به منظور افزایش نیروی ترمز به کار گرفته میشود. انواع مختلفی از این ابزار مانند گری گری، atc و … در بازار موجود است. بعضی از انواع ابزارهای حمایت به عنوان ابزار فرود نیز استفاده می شوند.
حلقه حمایت/ Belay loop: قویترین نقطه روی هارنس، حلقه حمایت می باشد که معمولا برای اتصال ابزار حمایت به کار برده می شود.
برگشرند/ Bergschrund: شکاف طبیعی که در قسمت بالایی یخچال ایجاد شده و قسمت های متحرک را از دیواره سر یخچال جدا می کند.
بتا/ Beta: توصیه و مشاوره یک سنگنورد یا صعودکننده باتجربه تر در مورد صعود یک مسیر بولدری یا سنگنوردی.
بیگ وال/ Big wall: که ما به آن دیواره نوردی می گوییم .
دیواره نوردی (انواع صعود): دیواره نوردی به صعود مسیرهای بلند و چند طوله اشاره دارد. در اینجا به تکنیک هایی مانند بالاکشی، شبمانی در دیواره، صعود مصنوعی و غیره اتکا می شود.
قارچ یا گلابی/ Bollard: یکی دیگر از اصطلاحات کوهنوردی قارچ یا گلابی است که یک توده بزرگ از سنگ یا یخ که به عنوان کارگاه استفاده می شود.
بولدرینگ/ Bouldering: این نوع سنگنوردی روی سنگهای کوتاه با ارتفاع کمتر از ۶ متر انجام می شود. در بولدرینگ از طناب استفاده نمی کنند. در نتیجه نیازی به استفاده از هارنس و سایر تجهیزات نخواهد بود. در اینجا برای کنترل نیروی سقوط از بولدرپد و اسپاتینگ استفاده می شود.
تنوره یا دودکش/ Chimney: یک شکاف بزرگ سنگی که به اندازه کافی برای جاگرفتن صعود کننده بزرگ است. در صعود این شکافها صعودکننده اغلب با استفاده از فشار سر و کمر و پاهای خود به شکل مخالف بالا می رود.
پاک،جمع کردن/ Clean: جمع کردن ابزار و کوییک دراو ازمسیر عاری از پوشش گیاهی و سنگهای سست.
کفش سنگنوردی/ Climbing shoe: کفش سنگنوردی نوع خاصی از کفش است که برای رشته ورزشی سنگنوردی استفاده می شود.
گردنه/ col: یک گذرگاه یک زین بین دو قله. برای جهت یابی بسیار مناسب است. برای مثال می توان به گردنه جنوبی اورست اشاره کرد.
کوپرهد (کاپرهد یا سرمسی)/ Copperhead: ابزاری با یک سر نرم از فلز مث و یک سیم بکسل که کاربرد آن صعود مصنوعی درجه بالا می باشد.
کنج/ Corner: یک کنج تو رفته در سنگ. برخلاف گرده سنگ یا آریته
نقاب برفی/ Corni: یکی دیگر از اصطلاحات کوهنوردی است که به یک لبه برآمده و معلق از برف روی خط الراس، یال یا تاج کوه می باشد. شکستن نقاب به عنوان یکی از خطرات کوهستان محسوب می شود.
شکاف نوردی/ Crack climbing: شکاف نوردی نحوه قرار گیری کیل در شکاف. شکاف نوردی نوعی سنگنوردی است که در آن صعودکننده شکاف سنگ را دنبال می کند. اندازه شکاف ممکن است از یک انگشت تا اندازه خود صعودکننده باشد. وجود شکاف باعث می شود سنگنورد فرصت ابزارگذاری در سنگ داشته باشد.
کرامپون/ Crampons: یک جفت چارچوب فلزی که زیر کفش کوهنوردی نصب شده و با استفاده از آن می توان روی یخ و برف صعود کرد. کرامپون ها در انواع مختلف از جمله آبشاری، برفچالی … هستند.
کراکس/ Crux: کراکس در سنگنوردی، کوهنوردی و صعودهای بلند به معنای سخت ترین قسمت مسیر می باشد.
دیزی چین/ Daisy chain: دیزی چین نوعی زنجیره تولید شده با تسمه به وسیله دوخت یا گره است که در دیواره نوردی کاربرد دارد. این وسیله برای نگه داشتن وزن صعودکننده ساخته شده است نه برای تحمل سقوط.
کارگاه ددمن/ Deadman anchor: دفن یک جسم در برف برای استفاده به عنوان کارگاه. معمولا از لنگر برف استفاده می شود.
دکزامتازون/ Dexamethasone: دکزامتازون یکی از داروهای کاربردی در ارتفاع است که به منظور درمان بیماری های ارتفاع از جلمه ادم مغزی به کار برده می شود.
دیرت بگ (کوله خاکی) / Dirtbag: سنگنوردی که به سبک خاص زندگی کرده و با مشاغل عجیب و غریب درآمدش تامین می شود تا بتواند بیشتر وقتش را به صعود کردن بگذراند. از مشهورترین افراد این سبک زندگی می توان به فرد بکی اشاره کرد.
طناب دوبل/ Doubl ropes: یک سیستم ازطناب کوهنوردی است که صعودکننده در آن با استفاده از طناب دوقلوی نازک تر به جای تک طناب ضخیم تر صعود می کند. این روش بیشتر در صعود ترد یا آلپی کاربرد دارد. استفاده از دوبل طناب باعث کاهش خطر پاره شدن سنگ در لبه های تیز یا ریزش سنگ می شود.
Downclimb: صعود رو به پایین یا دست به گیره پایین رفتن.
درای تولینگ/ Dry-tooling: شکلی از سنگنوردی که با استفاده از ابزار یخنوردی مانند کرامپون و تبریخ انجام می شود. ریشه های درای تولینگ از یخنوردی، صعود ترکیبی و صعود ورزشی ایجاد شده است.
حمایت دینامیک/ Dynamic belay: یکی دیگر از اصطلاحات کوهنوردی حمایت دینامیک است. تکنیک حمایت کردن با استفاده از ترمز نرم برای کاهش استرس و فشار روی صعود کننده در اثر توقف ناگهانی.
طناب دینامیک/ Dynamic rope: طناب های دینامیک دارای کشسانی هستند. در نتیجه این کشسانی فشار سقوط روی صعودکننده کاهش می یابد.
حرکت دینامیک/ Dynamic motion: هر حرکتی که سنگنورد در آن از تکانه بدنش برای گرفتن یک گیره استفاده کند. این برخلاف حرکت استاتیک است.
داینو، جامپ/ Dyno: یک پرش یا جهش که در آن هر دو پا سطح سنگ را ترک کرده و پس از گرفتن گیره مجددا به روی سنگ قرار می گیرند.
لبه/ Edge: یک لبه باریک روی دیواره سنگی
لبه گیری/ Edging: استفاده از لبه کفش سنگنوردی برای گرفتن گیره پا. در صورت عدم وجود لبه در سنگ از اسمیرینگ استفاده می شود.
تکنیک فور/ Figure four: یک تکنیک پیشرفته صعود که در آن کوهنورد پایش را روی بازو قلاب می کند و سپس با استفاده از فشار پا به بازو دستش را بالاتر می برد. این تکنیک به قدرت و یک گیره دست خوب نیاز دارد. تکنیک ۴ در یخنوردی و سنگنوردی کاربرد دارد.
گره شکل هشت/ Figure-eight loop: یکی از گره های پرکاربرد کوهنوردی که بیشتر برای اتصال هارنس به طناب کاربرد دارد.
اولین صعود/ First Ascent: به معنای اولین صعود یک مسیر سنگنوردی، یک رخ کوهستانی یا یک قله می باشد.
طناب ثابت/ Fixed rope: یک طناب که در مسیر ثابت شده است. ثابت کشی برای صعودهای بلند در سبک محاصره ای کاربرد دارد.
پرچم/ Flagging: یک تکنیک سنگنوردی که در آن یک پا برای حفظ تعادل نگه داشته می شود، نه برای تحمل وزن. سه نوع پرچم وجود دارد.
صعود فری سولو/ Free solo climbing: انفرادی آزاد، صعود بدون استفاده از طناب. در نتیجه سایر وسایل از قبیل هارنس نیز نیاز نخواهد بود.
طبیعی فرانسوی/ French free: استفاده از تکنیک های صعود مصنوعی برای عبور از یک قسمت مسیر. معمولا یک قسمت کوچک از کل مسیر به دلیل سختی یا حفظ زمان.
گیره سنگنوردی/ Hold: نقطه ای روی سنگ که برای گرفتن به وسیله دست یا پا برای صعود استفاده می شود.
ژاندارم/ Gendarm: یک برج سنگی یا برجستگی متمایز که اغلب در امتداد یک خط الراس دیده می شود.
درجه/ Grade: درجه بندی در سنگنوردی
گرین پوینت/ Green point: صعود مسیر اسپرت با استفاده از میانی های ترد. (ابزارگذاری)
Hangdog: نشستن روی طناب برای استراحت کردن در زمان صعود قرقره یا سرطناب .
آدم مغزی/ Highaltitudecerebral edema (HACE): شکل شدید و غالبا کشنده بیماری ارتفاع ناشی از دوره های طولانی فعالیت بدنی بدون اکسیژن کافی.
آدم ریوی/ Highaltitudepulmonaryedema: یکی از بیماری های ارتفاع است که در اثر تجمع آب در ریه ها اتفاق می افتد. از علائم این بیماری می شود که به تنفس منقطع، سرفه اشاره کرد.
هدپوینت/ Headpoint: تمرین صعود قرقره یک مسیر سخت قبل از صعود سرطناب آن.
پیشانی دیواره/ Headwall: معرف قسمت بالایی و انتهای دیواره یا یخچال که معمولا پرشیب تر است، می باشد.
لاخ پاشنه/ Heel hook: استفاده از پاشنه پا در سنگنوردی برای فشارآوردن به منظور صعود. این روش نیاز به فشار با پاشنه و خم شدن همسترینگ دارد.
لاخ پنجه/ Heel-toe: فشار آوردن با پنجه پا جهت ایجاد تعادل و جلوگیری از لولاشدن و صعود.
صعود سرطناب/ Lead climbing: نوعی سنگنوردی که در آن صعودکننده از پایین به بالا میانی ها را انداخته و صعود می کند. در صورت سقوط وزن سنگنورد را آخرین میانی تحمل خواهد کرد.
لاک آف یا قفل کردن/ Lock-off: وضعیتی که در آن دست ها کاملا خم بوده و از قدرت تاندون بر روی گیره استفاده میشود. این در تضاد با ددهنگ است.
هیمالیانوردی/ Himalaism: یک سبک از کوهنوردی که در هیمالیا توسعه یافت. معمولا به صعود قلل بالاتر از ۷۰۰۰ متر در کوههای جهان هیمالیانوردی گفته می شود.
منتل یا پرس/ Mantel: حرکتی که برای فشار آوردن روی یک لبه یا طاقچه با کف دست و به صورت پرس انجام می شود. در یخنوردی نیز با حرکت دادن دست ها روی شفت تبریخ و فشار دادن ابزار به سمت پایین منتل انجام می گیرد.
صعود چند طوله/ Multi-pitch climbing: هر نوع صعود که بیش از یک طول طناب باشد.
گره حمایت/ Munterhitch: نوعی گره که برای حمایت کردن بدون ابزار مکانیکی کاربرد دارد.
نوه/ Névé: یخ دانه پایدار شده که از چرخه های تکرار انجماد و ذوب تشکیل می شود.
کیل/ Nut: یکی دیگر از اصطلاحات کوهنوردی کیل است که نوعی گوه فلزی که به یک سیم متصل است و جهت ابزارگذاری در صعود کاربرد دارد. ابزارگذاری با کیل را در این رابطه بخوانید.
خطر عینی/ Objective danger: خطری در شرایط کوهنوردی که از خطرات ذاتی منطقه صعود ناشی می شود و به سطح مهارت کوهنورد بستگی ندارد. اغلب اینها شامل ریزش سنگ، یخ یا بهمن است.
حمایت آزاد/ Off belay: صعودکننده در حالت سرطناب پس از رسیدن به کارگاه بالایی، خودحمایت خود را به کارگاه زده و با صدای بلند یا علامت دادن درخواست ”حمایت آزاد” می کند. در این زمان است که حمایتچی پایینی می تواند حمایت صعودکننده را باز کند.
آنسایت/ On-sight: صعود یک مسیر سنگنوردی بدون تلاش و اطلاعات قبلی در اولین صعود.
پاندوله/ Pendulum: برای رسیدن به گیره بعدی در تراورس از آونگ خوردن روی طناب استفاده میشود. نوسان در هنگام سقوط هنگامی که آخرین میانی در یک سمت و فاصله نسبتا دوری قرار دارد.
تونل: به تندباد ناگهانی که روی صخره ها رخ می دهد.
مهار: به کمربندی گفته می شود که دور کمر صخره نورد بسته می شود و به او اجازه می دهد تا از طناب آویزان شود.
های بال: به تخته سنگی گفته می شود که از بالا به پایین می افتد.
میخ: میله های فلزی بلند که داخل برف گیر می کنند، و به عنوان لنگر کار می کنند.
پک لوازم: تمام تجهیزاتی که هنگام صعود کردن، حمل می شوند.
محوطه فرار: بخشی از مسیر که فوق العاده خطرناک است.
پینک پوینت/ Pinkpoint: تکمیل صعود سرطناب یک مسیر بدون استراحت روی طناب یا سقوط با میانی های از پیش ریخته شده روی مسیر.
طول/ Pitch: یک قسمت از صعود بین دو کارگاه که معمولا حدود ۵۰ متر است.
میخ کوهنوردی/ Piton: یک تیغه فلزی تخت یا زاویه دار که دارای سوراخی در انتها به جهت اتصال کارابین می باشد. از میخ کوهنوردی قبلا به عنوان میانی کوبشی بیشتر استفاده می شد.
پروسیک/ Prusik: یکی از گره های کوهنوردی که برای بالارفتن روی طناب، حمایت در سیستم فرود و بالاکشی کاربرد دارد. این گره توسط کوهنورد اتریشی به نام کارل پروسیک در سال ۱۹۳۱ ایجاد شد.
کوییک دراو/ Quickdraw: از کوییک دراو برای اتصال طناب به میانی ها استفاده می شود و شامل یک تسمه و دو کارابین است.
فرود/ Rappel: فرآیند فرود رفتن روی یک طناب ثابت با استفاده از یک ابزار فرود.
ریبولت/ Rebolting: تعویض بولت های یک مسیر صعود.
ردپوینت/ Redpoint: یکی دیگر از اصطلاحات کوهنوردی ردپوینت است، صعود طبیعی یک مسیر پس از تلاشهای قبلی روی آن. این روش توسط کورت آلبرت ابداع شد.
رارپ/ RURP: یک شکل از میخ کوهنوردی که بسیار نازک و مینیاتوری است و در ابتدا توسط ایوان شیونارد ابداع شد. از این نوع میخ در صعود مصنوعی استفاده می شود.
گردنه/ Saddle: گذرگاه مرتفع بین دو کوه که از Col بزرگتر است.
سردار/ Sardar: شرپای ارشد
دست به سنگ/ Scrambling: نوعی از سنگنوردی بین کوهپیمایی و سنگنوردی درجه دارد.
سراک/ SeraC: برج یخی روی سطح یخچال
شرت فیکسینگ یا ثابت گذاری کوتاه مدت/ Short fixing: صعودکننده یک طول صعود می کند و به کارگاه می رسد. سپس طناب را برای نفر دوم ثابت کرده و با صورت انفرادی یا حمایت دادن به خود طول دیگر را شروع می کند. نفر دوم روی طناب یومار زده و میانی ها را جمع می کند. هنگامی که به کارگاه دوم رسید روند مجددا تکرار می شود.
صعودهمزمان/ Simul climbing: یکی دیگر از اصطلاحات کوهنوردی صعود همزمان است که یک تکینک صعود که نفر اول و دوم با هم صعود می کنند. نفر اول میانی ها را کار گذاشته و نفر دوم صعود کرده و میانی ها را جمع می کند.
صعود تک طناب/ Single-rope technique (SRT): یک روش صعود که از تک طناب به جای طناب دوقلو یا یک دوم استفاده می شود.
اسکای هوک/ Skyhook: قلاب کوچکی که بیشتر در صعود مصنوعی کاربرد دارد. از اسکای هوک به عنوان میانی در مسیرهای درجه بالای مصنوعی استفاده می شود. علاوه بر این، نوعی هوک به نام فی فی نیز برای اتصال به هارنس کاربرد دارد که با استفاده از آن صعودکننده هارنس خود را به کوییک دراو متصل می کند و برای صعود مصنوعی از آن بهره می برد.
گیره اصطکاکی/ Sloper: نوعی گیره شیب دار که دارای لبه نیست و با استفاده از اصطکاک ایجاد شده به آن نیرو وارد می شود.
اسمیرینگ/ Smearing: استفاده از نیروی اصطکاک به وسیله کفش سنگنوردی در نبود گیره های پای مشخص
سنگنوردی اسپرت/ Sport climbing: یک سبک از سنگنوردی که روی میانی های از پیش نصب شده و ایمن با تکیه بر تکنیک های ورزش سنگنوردی انجام می شود. سنگنوردی مسابقه ای نمونه ای سنگنوردی اسپرت است.
طناب استاتیک/ Static rope: طناب های کوهنوردی که کشسانی بسیار کمتری نسبت به طناب های دینامیک دارند. از اینها بیشتر برای ثابت کشی استفاده می شود.
گره استاپر/ Stoppe: یک گره که برای جلوگیری از سرخوردن طناب درون ابزار کاربرد دارد، مثلا در هنگام فرود در انتهای دو رشته از گره استاپر استفاده می شود.
تاپ روپ یا قرقره/ Top rope: در این روش از یک کارگاه ثابت در بالای مسیر استفاده می شود. این روش برای تازه کارها یا تمرین روی مسیرهای دشوار کاربرد دارد.
ترد یا صعود سنتی/ Traditional climbing: یک سبک از سنگنوردی که روی روح ماجراجویی و طبیعت اکتشافی سنگنوردی تاکید می کند. در صعود ترد میانی توسط صعودکننده کارگذاشته می شود.
تراورس/ Traverse: صعود در کوهنوردی و سنگنوردی در جهت افقی
ترایکم/ Tricam: ترایکم یکی از انواع میانی است که به شکل کیل و کم کاربرد دارد. این ابزار توسط جرج لوه در سال ۱۹۷۳ ابداع شد و در سال ۱۹۸۱ به بازار عرضه شد.
سیستم درجه بندی/ “V”-grade: این سیستم برای درجه بندی در بولدرینگ به کار برده می شود.
قلق/ Wired: مسیر یا قسمتی که یک صعودکننده به مراتب تمرین کرده و بنابراین با آسانی صعود می کند.
سیستم درجه بندی یوسه میتی/ Yosemite Decimal System: یک سیستم عددی که برای درجه بندی سختی مسیر به کار برده می شود. مقیاس در اینجا با ۵.۰ آغاز شده و درجات به ترتیب افزایش می یابند. از سپتامبر ۲۰۱۷، سختترین درجه ۵.۱۵d بوده است.
زدکلیپینگ/Z-clipping: گرفتن یک تکه از طناب در زیر میانی که قبلا کارگذاشته شده و اتصال آن به کوییک بعدی که نتیجه آن خطرناک خواهد بود. در صورت عدم اصلاح یک شکست بزرگ در طناب ایجاد می شود.
آبالاکف/ Abalakov thre: کارگاه ، نقطه یا میانی است برای فرود در زمستان و هنگام یخ نوردی که ایجاد شکلی از حرف V است در داخل یخ و به نام ابداع کننده خود ، ویتالی آبالاکف ، کوهنورد روسی (1986-1906) نامیده می شود.
Ablation zone: ناحیه ای از یک یخچال طبیعی که دائما” در معرض ذوب یخ و بارش مجدد برف قرار دارد و کاهش کریستال های یخ موجب ناپایداری آن شده است .
Alpine Knee: استفاده از زانو به عنوان روشی برای بدست آوردن تکیه گاه و تعادل در صعود.
Alpine Start: شروعی موثر و بموقع برای یک صعود بلند مدت با بسته بندی تجهیزات در شب قبل و آغازی زودهنگام که معمولا” قبل از طلوع آفتاب می باشد.
موسوم به بیماریهای ارتفاع زدگی/ Altitude Sickness: اثر پاتوتوژیک ارتفاع بالا بر روی انسان ناشی از قرار گرفتن در معرض فشار کم هوا و اکسیژن رقیق است و معمولا” در بالاتر از 2400 متر رخ می دهد که به عنوان بیماری حاد کوهستان (AMS) نیز شناخته شده، این بیماری در واقع نوعی مسمومیت با منوکسید کربن یا خماری است و در نوع پیشرفته خود می تواند منجر به ادم ریوی یا ادم مغزی شود.
آنکر/ Anchor: معنی تحت الفظی آن در انگلیسی لنگر است اما در فارسی و در سنگنوردی به آن کارگاه می گوییم ، کارگاه به هر نقطه اتکایی می گویند که سنگنورد ، طناب یا وزن وارده به سنگ ، یخ ، خاک شیب دار یا حتی ساختمان قابل اتصال و اتکاء به آن باشد. این نقطه اتکاء می تواند دائم ، موقت ، ساده ، مرکب ، طبیعی یا ترکیبی باشد، هدف از نصب آن بستگی به نوع صعود دارد اما معمولا” بازدارنده ای است از سقوط یا نگهدارنده است استاتیک برای یک بار یا وزن وارده.
معبر/ Approach: مسیر یا گذرگاهی است برای شروع یک صعود فنی . اگرچه این کار یک پیاده روی و یا در نهایت یک تقلا یا خریدن با دست و پا است اما گاهی اوقات از اصل صعود خطرناک تر است.
Arete: به تیغه ، یال یا برآمدگی نوک تیز(مثل لبه چاقو) صخره ای شیب دار می گویند.
Dihedral: روشی است در صعودهای ورزشی که در آن سنگنورد از گوشه های دیواره به عنوان گیره استفاده می کند.
Arm bar: بردن بازو در شکاف و قفل کردن آن برای ایجاد نقطه اتکاء هنگام کشیدن پاها به سمت بالا است.
Arque: ریشه لغت فرانسوی است و معنی اول آن قوس یا نیم دایره است اما در سنگنوردی به انقباض و فشردن بیش از انگشتان برای گرفتن گیره بسیار کوچک گفته می شود ، پنجه دست ابتدا به حالت بسیار کشیده قرار می گیرد و بعد زاویه تند 90 درجه را ایجاد می کند، تلاش عضلانی با تنش های بافت نرم به منظور اعمال بار ، ترکیب می شود، در مدت طولانی در این وضعیت قرارگرفتن انگشتان را در معرض استرس بیش از حد قرار می دهد و منجر به آسیب آنها می شود.
Ascend: در کل به معنی صعود است ولی بیشترین کاربرد آن در صعود از طناب با ابزار صعود مصنوعی است.
Aspect: جهتی که شیب کوهستان متمایل به آن می باشد.
Air Traffic Controller: ابزار اختصاصی حمایت است که توسط کمپانی بلک دایموند تولید می شود و به واژه ای رایج برای هر نوع ابزار حمایت استوانه ای شکل تبدیل شده ، معنی تحت الفظی و هوشمندانه آن خودداری از پرواز سنگنورد هنگام سقوط است.
Automatic belay: متدی است سریع برای برپایی یک کارگاه با دو نقطه اتکاء در صعودهای اسپرت که در آن طناب صعود به دو نقطه متصل می شود.
B-grade: سیستم درجه بندی برای مسیرهای بولدر است که توسط جان گیل(ریاضیدان امریکایی که معروف به پدر بولدرینگ مدرن است) در دهه 1950 ابداع شده و شامل سه دسته بندی B1 ,B2,B3 برای نشان دادن دشواری مسیر است و حالا در حد وسیعی درجه بندی “V” جایگزین آن شده است.
Back-clipping: یک خطای بالقوه خطرناک در صعودهای اسپرت است که ناشی از اتصال اشتباه طناب به پشت کارابین کوئیک درا می باشد و در صورت سقوط سنگنورد موجب پیچیدگی طناب دور دهانه ، باز شدن دهانه و رها شدن طناب از آن خواهد شد، هدف از استفاده از کوئیک دراها جلوگیری از کشیدگی طناب، هدایت طناب به صورت صاف به سمت بالا و کاهش وزن وارده به طناب در اثر کشیدگی است، کوئیک دراها به سرعت متصل می شوند و به همین سرعت حمایت سنگنورد را فراهم می آورند.
Bail: اصطلاحی است عامیانه به معنی نجات پیدا کردن، عقب نشینی کردن، انصراف از صعود و فرود به دلیل شرایط جوی نامناسب، حادثه، تاریکی یا هر شرایط بازدارنده دیگر.
چرخیدن/ Barn-door: حالت لولا، در شرایطی که سنگنورد فقط دو نقطه تماس با دیواره داشته باشد، هنگام استفاده از سمت چپ یا راست بدن خود، سمت دیگر ناخودآگاه به چرخش در خواهد آمد.
Belay: حمایت از سنگنورد متصل به طناب در مقابل سقوط با عبور طناب ، درون یا اطراف هر نوع ابزار حمایت افزایش دهنده اصطکاک است. قبل از اینکه ابزارهای حمایت اختراع شوند طناب به سادگی دور بدن (کفل) حمایتچی برای ایجاد اصطکاک پیچیده می شد.
ابزار حمایت/ Belay device: ابزاری است مکانیکی که برای ایجاد اصطکاک هنگام حمایت از سنگنورد با ایجاد شکست در طناب بکار می رود، انواع گوناگونی از این ابزار وجود دارد نظیر ATC، گری گری، ریورسو، صفحه حمایت، هشت فرود و تیوبر. برخی از این ابزارها به عنوان ابزار فرود نیر بکار گرفته می شوند. گره حمایت نیزگاهی می تواند به جای ابزار حمایت به کار رود.
حمایت آزاد/ Belay off: عبارتی است قراردادی که توسط حمایتچی برای اعلام آزاد بودن طناب گفته می شود که پاسخی است به فرد صعود کننده برای باز کردن ابزار حمایت از طناب برای انجام اموراتی مثل برداشتن میانی ها از مسیر و پاک کردن مسیر صعود.
برقراری حمایت/ Belay on: عبارتی است که توسط حمایتچی برای اعلام برقراری حمایت یا برقراری مجدد آن توسط طناب گفته می شود و این عبارت نیز پاسخی است به فرد صعود کننده مبنی برآمادگی مجدد برای صعود
Belay slave: حمایتچی اجیری، فردی است که بدون حضور در برنامه صعود وظایف حمایتچی را بطور مداوم بعهده می گیرد.
Benightment: یک بیواک بدون برنامه ریزی از قبل و اجباری است که غالبا” به دلیل شرایط اضطراری است.
Bergschrund: شکاف یخی است که در بخش بالایی یک یخچال طبیعی ایجاد می شود ، جائیکه بخش در حال حرکت از بالاترین نقطه یخچال جدا می شود و پس رفت یا عقب نشینی می کند.
Beta: دریافت اطلاعات برای صعود از یک مسیر سنگنوردی مشخص ، یک مسیر بولدر یا بخش دشوار یک مسیر است که برخی آن را روش چندان صادقانه ای برای صعود نمی دانند.
Beta Flash: صعود در اولین تلاش است اما با دریافت اطلاعات قبلی و یا اطلاعاتی که حین تلاش از پایین با صدای بلند اعلام می گردد.
Bicycle: تکنیکی است که در مسیرهای سقفی و شیب های تند اجرا می شود، در این تکنیک یک پا روی گیره قرار می گیرد و با بالای انگشتان پای دیگر پوزیشن یا حرکت قلاب پنجه اجرا می شود و سنگنورد به گیره یا گیره های بین دو پا فشار وارد می کند تا از لولا شدن نیمی از بدن خود جلوگیری بعمل آورد.
Bidoigt: به زبان فرانسوی به معنی “دوانگشت” گیره سنگنوردی از نوع هوئیکو (حفره و گودالی است که در اثر فرسایش در سطح سنگ ایجاد می شود و ریشه این لغت اسپانیائی است) یا شکاف های ریز است که فضای کافی برای دو انگشت دارد.
Big wall climbing: به معنی دیواره نوردی، نوعی صخره نوردی است که طی آن سنگنورد مسیری طولانی را در چندین مرحله که معمولا بیش از یک روز طول می کشد، صعود می کند، دیواره نوردی یک کار تیمی است که اعضاء آن مبادرت به شبمانی روی دیواره با استفاده از پرتلج یا چادر معلق و تجهیزاتی می کنند که درون کیسه بار به بالا می کشند، این رشته ورزشی عمدتا روی جبهه هایی اجرا می شود که عمودی ، دارای حداقل لبه و طاقچه برای توقف و شکاف های ریز می باشد.
Bivouac/ Bivy: بیواک ، کمپ یا برقراری شبانه کمپ درحین صعود در ارتفاعات است که گاهی هیچ چیز خاصی جز دراز کشیدن محض یا نشستن روی یک طاقچه (در دیواره نوردی) بدون ملزومات خواب ، نیست . زمانیکه طاقچه ای در دسترس نیست در دیواره های عمودی از پرتلچ یا چادر معلق که از کارگاه یا حمایت ها آویخته می شود، استفاده می کنند.
چکش یخ/ Ice hammer: نوعی تبر یخ که یک سر آن به شکل چکش می باشد.
یومار/ Jumar: نوعی ابزار صعود مکانیکی که با استفاده از آن روی طناب صعود می کنند.
بیلچه/ Adze: پشت بعضی از انواع تبریخ و کلنگ کوهنوردی به شکل بیلچه است. از این قسمت برای کندن جای چادر و جای پا یا تمیز کاری محل کار گذاشتن پیچ یخ درهنگام صعود استفاده می شود.
هشت فرود/ figure eight: یک نوع ابزار فرود یا حمایت که به شکل ۸ انگلیسی می باشد. این روزها از این ابزار به خاطر خطرات آن در سنگنوردی کمتر استفاده می شود.
آدس/ Adze: بیلچه نازک و پهنی است که روی دسته کلنگ یا تبر یخ نصب می شود و برای کندن جای پا یا گیره پا مورد استفاده قرار می گیرد.
Biner: حلقه ای است فلزی با دهانه ای پیچی یا فنری که برای اتصال و ایجاد ایمنی در سنگنوردی بکار می رود ، این وسیله معمولا” بیضی شکل و یا به شکل حرف دی انگلیسی است ، همچنین به نام Crab یا Crabiner نیز نامیده می شود.
Belay loop: حلقه حمایت ، قوی ترین نقطه هارنس سنگنوردی است که ابزار حمایت به آن متصل می شود ، در اطراف این حلقه هیچ چیز مثل دیزی چین یا اسلینگ نباید استفاده شود.
اسندر/ Ascender: ابزاری است برای صعود از طناب مثل یومار یا پروسیک . کلمه یومار نام اولین کارخانه سوئیسی سازنده این وسیله در سال 1958 است.
فرند/ Friend: نام تجاری نوعی کم (ابزار میانی) ساخته شده توسط شرکت وایدکانتری که گاها به جای همه کم های فنردار به کار برده می شود.
گاستون/ Gaston: نوعی گیره سنگنوردی که با استفاده از دست به صورت شست روبه پایین و آرنج روبه بیرون گرفته می شود تا درجهت معکوس عمل کند. این نام به خاطر کوهنورد فرانسوی گاستون ریبوفا گذاشته شده است.
گری گری/ Grigri: نوعی ابزارحمایت که توسط شرکت پتزل تولید شده است. این به ویژه برای سنگنوردان سنگین تر یا سقوط های طولانی به دلیل داشتن سیستم ترمز کمکی تحت بار مناسب می باشد.
هارنس/ harness: هارنس یک شبکه تسمه است که جهت اتصال بدن به طناب به کارگرفته می شود.
کیسه بالاکشی/ haul bag: یک کیسه بزرگ که برای حمل بار در دیواره نوردی و بالاکشی کاربرد دارد. این کیسه ها معمولا در برابر ساییدگی و کشیده شدن روی سنگ مقاوم هستند.
نیم طناب: برای استفاده در مسیرهای تیز و خطرناکتر بیشتر در یخنوردی بکار می رود یک رشته طناب در میانی سمت چپ و یک رشته در میانی سمت راست انداخته می شود.
کارابینHMS carabiner /HMS: نوعی از کارابین که یک طرف آن گرد بوده و بیشتر برای استفاده از گره حمایت کاربرد دارد.
هکزان/ hexcentric: این یک نوع ابزار میانی است که شش ضلعی می باشد و یک تسمه یا طنابچه به آن متصل است.
گیره/ hold : سنگنوردی نقطه ای روی سنگ که برای گرفتن به وسیله دست یا پا برای صعود استفاده می شود.
HMSکارابین/ HM carabiner: نوعی از کارابین که یک طرف آن گرد بوده و بیشتر برای استفاده از گره حمایت کاربرد دارد.
چکش یخ/ ice hammer: نوعی تبر یخ که یک سر آن به شکل چکش می باشد.
پیچ یخ/ ice screw: پیچی که برای محافظت از سقوط در یخهای شیب دار استفاده می شود. انواع پیچ یخ از ۱۰ تا ۲۳ سانتیمتر تولید می گردد.
یومار/ jumar: نوعی ابزار صعود مکانیکی که با استفاده از آن روی طناب صعود می کنند.
گره کلمیست یا مشار پروسیک/ Klemheist knot: نوعی گره جایگزین پروسیک که برای ترمز کردن روی طناب استفاده می شود.
نردبان بچار/ Bachar Ladder: نردبانی است با ساختاری ناپایدار شبیه به نردبان کشتی که جنس آن از طناب با پله هایی ساخته شده از پی وی سی است و برای تمرین سنگنورد در بهبود قدرت بخش فوقانی بدن و حرکات بهتر روی کمپوس برد است. نام آن اقتباس از نام سنگنورد فری سولوئیست جان بچار است.
کلاه/ Helmet: در سنگنوردی، کلاه وظیفهی محافظت از سر در مقابل سنگ های ریزشی، تکه های یخ و یا ابزاری که از بالا می افتند را بر عهده دارد.
دیزی چین: دیزی چین از دیگر وسایل سنگنوردی می باشد. دیزی چین در واقع اسلینگی دوخته شده است که برای متصل کردن فرد به ابزار جدید کار گذاشته می شود و به عنوان بخشی از وسایل بالا رفتن از صخره به کار می رود.
یومار: یومار در سنگنوردی کارکردی شبیه طنابچه های پروسیک دارند اما قوی تر، ایمن تر و سریع تر هستند.
اسلینگ/ Quickdraw: اسلینگ از دیگر ابزار سنگنوردی است که از دو کارابین متصل به هم توسط یک تسمه تشکیل شده است. این ابزار طی صعود برای اتصال استفاده می شود، طناب در کارابین خم جا می گیرد و کارابین صاف به حمایت میانی متصل می شود. لوازم سنگنوردی، وسایل صخره نوردی،اسلینگ از ابزار صخره نوردی اسلینگ یکی از ابزارهای صخره نوردی است.
نوار، تسمه/ Tape: از ابزارهای دیگر سنگنوردی می توان به نوار یا تسمه اشاره کرد. نوار یا تسمه برای استفاده در کارگاه ها و حمایت های میانی استفاده می شود و با توجه به عرض، طول، ضخامت، یک لا و دولا بودن دارای مقاومت های گوناگونی می باشد.
رول و مته رول: هنگام سنگنوردی زمانی که هیچ شکافی در سنگ وجود ندارد و امکان نصب هیچ ابزاری نیست می توان از رول استفاده کرد. به وسیله ی رول پانچ می توان در محل دلخواه یک کارگاه خوب و مطمئن برقرار کرد. هنگام صخره نوردی از زدن رول در شکاف ها و ترک ها باید خودداری کرد.
کرول: جزء ابزار بالا رونده در صخره نوردی به حساب می آید، از نظر عملکرد مانند یومار می باشد اما دارای تفاوت های خاص می باشد، به طور مثال به گونه ای طراحی شده که در هنگام قرار گیری بر روی سینه موجب ناراحتی فرد استفاده کننده نمی شود.
طنابچه پروسیک: با استفاده از دو طنابچه مناسب و زدن گره پروسیک و با کمک آنها روی طناب سنگنوردی می توانید به راحتی از طناب بالا یا پایین بروید.
شانت: شانت از تجهیزات دیگر سنگنوردی است در واقع وسیله ای سبک و مقاوم از آلیاژ تیتان که جهت خود حمایت در فرود استفاده می شود و دارای ضامنی جهت اتصال به هارنس می باشد.
فی فی هوک/ Fifihook: این ابزار درسنگنوردی به هارنس صعود کننده متصل است و در زمان لازم او را به ابزار حمایت میانی متصل می کند، در گذشته سر رکاب نیز به کار گرفته می شد.
قرقره/ Pully: ابزاریست در سنگنوردی جهت حرکت بهتر طناب و یا بالا بردن بهره مکانیکی. با ترکیب قرقره ها بالا کشیدن بارهای سنگین با یک نیروی بسیار کم ممکن می شود.
ریورسو/ Reverso: از ابزار حمایت و فرود در سنگنوردی به شمار می رود و کارایی بسیاری نیز در سنگ نوردی دارد.
خود حمایت/ connect adjiust: از دیگر ابزار های حمایت است و برای استراحت در حین سنگنوردی استفاده میشود، خود حمایت که به هارنس متصل شده و به منظور اتصال سریع و ایمن شخص به کارگاه یا بر روی طناب توسط کارابین و ابزارهای ثابت و متحرک استفاده میگردد. خودحمایت باید دارای یک بازوی کوتاه و یک بازوی بلند باشد. جهت استفاده از طناب بهعنوان خودحمایت حتماً می بایست از طنابهای دینامیک نو و از نوع تک طناب استفاده شود. برای این منظور به حدود سه متر طناب احتیاج است.
پله رکاب: ابزاری قابل اعتماد و راحت جهت صعود مصنوعی بر روی طناب به یومار با طناب یا مستقیما روی انکر برای پیشروی روی کلاهک یا سقف، متصل می شود.
ابزارهای حمایت میانی: در سنگنوردی و کوهنوردی استفاده های زیادی دارند. از حمایت های میانی می توان به فرند (Friend)، ترایکم (Tri-Cam) و ابزارهای غیر متحرک به هگزان (Hexentrics) و کیل (Chock) اشاره کرد این دو نوع تفاوت ها و کاربردهای مختلفی دارند.
میخ/ Piton: میخ معمولا از فولاد نرم و یا آلیاژ کروم و فولاد ساخته می شود. در سنگنوردی میخ در انواع و اشکال مختلفی ساخته می شود. باید میخ را به خوبی توسط چکش در سنگ فرو کرد و اصطلاحا صدای جان آن را شنید، در غیر این صورت صدای خفه ای که اصطلاحا به آن صدای مرگ می گویند شنیده می شود.
چکش: ابزاریست در سنگنوردی که دارای سطحی صاف و کوبنده برای کوبیدن میخ ها و نوکی کند برای بیرون کشیدن ابزارها، تمیز کردن شکاف های کثیف و کارگذاشتن ابزارهای کوبیدنی کوچک است.
اطلاع از آخرین جشنواره ها و تخفیف های ویژه سایت
مجموعه سیاه کمان از تیر 1394 فعالیت خود را آغاز نمود. باعث افتخار است که توانسته ایم در راستای شعار "سیاه کمان حامی کوهنوردان" حمایت تمام قد خود را در بسیاری از برنامه ها به اثبات برسانیم.
مازندران، تنکابن، کریم آباد، سیاه کمان
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
ادامه مطلبجهت مشاوره رایگان با ما در ارتیاط باشید